در مسیر تحقق تمدن نوین اسلامی، آنگونه که رهبر معظم انقلاب مدظله العالی در بیانیه گام دوم انقلاب و بیانات راهبردی ۹۸/۳/۱ ترسیم کردند، نیازمند یک حرکت عمومی هستیم؛ حرکتی همگانی که همه اقشار مردم را به میدان بیاورد و جامعه را بهسوی آیندهای روشن، پیشرفته و الهام بخش پیش ببرد. اما نکته مهم آنجاست که این حرکت عمومی باید با محوریت جوانان متعهد حزباللهی شکل بگیرد. چرا این تأکید وجود دارد؟ آیا تعهد بهتنهایی کافی نیست؟
در نگاه اول، ممکن است تصور شود که جوان متعهد برای محور بودن یک حرکت کافیست؛ چرا که تعهد، نشانه مسئولیتپذیری، دغدغهمندی نسبت به مسائل جامعه، و تلاش برای حل آنهاست. اما واقعیت این است که اگر این تعهد، از درون یک هویت روشن و عمیق تغذیه نشود، ممکن است حرکت را به مسیری نادرست ببرد.
جوانی که در جایگاه محور یک حرکت عمومی قرار میگیرد، بهطور طبیعی صاحب مرجعیت فرهنگی و اجتماعی در چشم جامعه میشود. مردم او را میبینند، از او الگو میگیرند، و جهتگیریهای او را دنبال میکنند. اگر این جوان فقط متعهد باشد اما فاقد روحیه انقلابی، بصیرت سیاسی، و التزام عمیق به ارزشهای اسلامی باشد، همین مرجعیت میتواند باعث انحراف حرکت عمومی شود. ممکن است ظاهراً پیشرفتی صورت گیرد، اما آن پیشرفت در خدمت الگویی غربزده یا مادیگرایانه قرار گیرد؛ نه در راستای تمدن نوین اسلامی.
در نقطه مقابل، جوان متحد حزباللهی نهتنها متعهد است، بلکه با ویژگیهایی چون بصیرت، اخلاص، ایستادگی، آرمانخواهی، مردمباوری و روحیه جهادی، نقش یک راهبلد واقعی را ایفا میکند. او در عین تأثیرگذاری، خودش را محور نمیبیند؛ بلکه خود را خادم آرمانها و دیدهبان مسیر میداند. این روحیه، جهت حرکت عمومی را حفظ کرده و آن را از لغزشگاههای سیاسی، فرهنگی و فکری حفظ میکند.
پس میتوان گفت جوان متعهد حزباللهی، ترکیب مبارکیست از احساس مسئولیت، قدرت تصمیمگیری، شناخت درست از مسیر و ایمان عمیق. چنین کسی نهفقط جامعه را به حرکت درمیآورد، بلکه آن حرکت را در مسیر درست نگه میدارد؛ تا تمدنی که ساخته میشود، هم نوین باشد، هم اسلامی.