خطاب به طلاب گرامی، خاصه آنان که خلوت و عزلت را بر کنشگری ترجیح دادهاند
با سلام و تحیت؛
برادران گرامی و طلاب مکرم،
آنچه امروز ما از آن به عنوان «دین مبین اسلام» یاد میکنیم، حاصل قرنها مجاهدت، صبر، خوندل خوردنها و تلاشهای بیوقفه انبیاء، اولیاء و عالمان ربانی است؛ میراثی که نه آسان به ما رسیده، و نه مسئولیت حفظ و گسترش آن سبک و بیاهمیت است.
اگر حقیقت ایمان در انسان، به حرکتی منجر نشود، و اگر به عنوان یک نیروی محرکه در زندگی فردی و اجتماعی تجلی نیابد، نمیتوان آن را ایمان حقیقی نامید. ایمان، زمانی کامل میشود که ما را از سستی و انزوا به پویایی و مشارکت فعال در صحنه حیات امت بکشاند.
قرآن کریم در توصیف مجاهدان راه خدا میفرماید: «الَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ». این ترکیب «هجرت» و «جهاد»، واجد معنایی فراتر از جابهجایی مکانی یا صرفاً شرکت در میدان نبرد است. هجرت، در این منظومه معنایی، حرکت از انفعال به کنش، و از بیتفاوتی به مسئولیتپذیری است. جهاد نیز نهفقط جنگ، بلکه «تلاش بیامان و مستمر» برای تحقق یک آرمان الهی و ساخت یک منظومه فکری و تمدنی است.
طلاب گرانقدر، اگر آرمانداریم و اگر خود را وارث مکتبی میدانیم که صدق، فداکاری و روشنگری ستونهای آن است، چارهای جز ترک سکون و آغاز هجرتی درونی و بیرونی نداریم؛ هجرتی که ما را به عرصه جهاد فکری، فرهنگی و اجتماعی بکشاند.
در این زمانه، تقابل اصلی، میان ایمانِ منزوی و ایمانِ موثر است. ایمانی که «کارکرد اجتماعی» نداشته باشد، ناقص است؛ و این نقص، به زوال مکتب میانجامد، نه به پویایی آن.
پس بیایید، با تکیه بر ایمان و عزم، هجرت را آغاز کنیم و با جهاد مداوم، ایمان خویش را به فعلیت برسانیم.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته